سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶ - ۰۵:۲۱
۰ نفر

لیلا رضایی: شاید بارها شنیده‌ باشید که ترانه، مظلوم‌ترین بخش موسیقی است، اما آنچه همیشه دیده می‌شود نه تنها نشانه‌ای از مظلومیت ترانه نیست بلکه همواره وزن ترانه بر موسیقی ‌چربیده است.

از آنجا که موسیقی ما، چه سنتی و چه پاپ، عجیب آمیخته با کلام است، بعید به نظر می‌رسد که ترانه، مظلوم واقع شود.

درواقع این ترانه سرایان هستند که تأثیر مستقیم کلام خود بر موسیقی را محرز می‌کنند.

وضعیت اقتصادی کنونی که ترانه، این روزها بر جامعه موسیقی حاکم کرده است، بسیاری از شاعران را به سرودن ترانه، ترغیب کرده است و صد البته بسیاری از ناشاعران و ناسرایندگان را! شاید به همین دلیل است که ترانه، این روزها به جای سیر صعودی، کم کم می‌رود که سیر نزولی پیدا کند و جایگاه اصلی خود را به عنوان یکی از عناصر موسیقی از دست بدهد.

از آنجایی که بازار موسیقی داغ است، طبیعی است که متعاقب آن بازار ترانه نیز داغ باشد و به جرأت می‌توان گفت ترانه‌هایی که امروزه سروده می‌شود از تعداد موسیقی‌هایی که ساخته می‌شود بسیار بیشتر است و تعداد ترانه‌هایی که ترانه نیستند سر به فلک گذاشته است.

«برای آخرین‌بار»، «مدار صفردرجه» و «میوه ممنوعه» با اشاره به وفور ترانه در حال حاضر، علت سیر نزولی ترانه و بی‌محتوایی و بی‌مضمونی آن را اینگونه مطرح می‌کند: «عده‌ای کثیر که امروزه به سمت و سوی ترانه رفته‌اند و خود گمان می‌کنند که در این امر به شکل کاملاً جدی فعالیت می‌کنند، به صرف این که کلمات را دنبال هم ردیف کرده و قافیه‌ای برای آن درنظر می‌گیرند ترانه‌سرا نیستند.حتی نمی‌شود از ترانه‌های آنها با عنوان ترانه‌های مصرفی یاد کرد.

ترانه مصرفی در جامعه بسیار مورد نیاز است. ما همیشه نمی‌توانیم ترانه‌های چند لایه و مفهومی سروده و ارائه دهیم تا مردم گوش کنند، بلکه لازم است ترانه‌هایی برای کوتاه مدت  و برقراری ارتباط نیز سروده شوند.

این دسته از ترانه‌ها حتی ماندگار هم نمی‌شوند ولی وجود آنها در جامعه کاملاً لازم بوده و نیاز به آنها، حس  می‌شود. اما ترانه‌سرایان نامبرده حتی موفق به اجرای این مهم نیز نمی‌شوند.»

با توجه به این که در حال حاضر، اقتصاد موسیقی راکد است بیشتر شرکت‌های موسیقی سعی بر این دارند تا از افراد بدون نام و شهرت در امر ترانه استفاده کنند تا هزینه کمتری بابت آن بپردازند.

چراکه ترانه‌ای که قرار است برای مدت کوتاهی شنیده شود چندان جدی گرفته نمی‌شود و صرف چاپ آن سراینده آن در پوستر آلبوم و... می‌تواند برای هر دوی آنها- سراینده و تهیه‌کننده- راضی کننده باشد.

از طرفی دیگر، در این میانه بسیاری از نابلدان اقدام به سرقت واژه‌ها و قوافی شاعران مشهور کرده‌اند.

برای همین ترانه‌سرا دغدغه‌‌ای برای هرچه بهتر شدن ترانه‌اش نداشته و هیچ زحمتی برای سرودن آن نمی‌کشد. به گفته یداللهی: «به همین دلیل است که تعداد کارهای خوب نسبت به گذشته این روزها بسیار کمتر شده است.»

اهورا ایمان، عضو دفتر شعر و موسیقی تلویزیون، وضع نامناسب کنونی ترانه را نتیجه گسست 20 ساله می‌داند؛درست همان باوری که یداللهی دارد.

فاصله‌ای که از سال  1357 تا سال  1377 پدید آمد. یکی از نتایجش همین شد که برای ادامه ترانه می‌بایست از صفر شروع می‌شد.

این در حالی است که بسیاری از آنها که فکر می‌کنند ترانه‌سرا هستنددر نظر اهالی و صاحب‌نظران جایگاه مناسبی در این حوزه ندارند.

اهورا ایمان، هجوم سیل افراد ناکارآمد در امر ترانه را محصول اقتصاد نامطلوب آنها دانسته و می‌گوید: «با توجه به اینکه وضع اقتصادی نامناسبی درمیان افراد جامعه برقرار است، هر کس توانایی‌اش را داشته، اقدام به سرودن دم دستی‌ترین نوع ترانه کرده است.

حال در این میان اگر آشنایی نزدیکی با یکی از اهالی موسیقی نیز داشته باشد، به راحتی می‌تواند به هدفش نائل آمده و از راه ترانه نیازهای اقتصادی خود و خانواده خود را پاسخگو باشد.

همین امر موجب شده تا به ترانه به شکل یک منبع درآمد نگاه شود، نه یک کار ادبی و هنری! برای همین است  که این روزها ترانه‌ها بیشتر از پیش مصرفی و بازاری شده‌اند.»

اعتقادی که یداللهی نیز در ادامه این صحبت‌های ایمان دارد این طور عنوان می‌شود؛ «از میان ترانه‌هایی که امروزه وارد بازار موسیقی می‌شوند حداقل  5درصدشان با ضعف مطلق مواجهند و کاملاً معمولی و متوسط هستند و شاید به جرأت بتوان گفت که حدود   10 درصد یا شاید هم کمتر، امیدوارکننده باشند.این قضیه در امر ملودی تنظیم و حتی اجرای خواننده نیز بسیار مشهود است.»

با توجه به مدت زمانی که دراختیار موسیقی بوده و نیز با توجه همزمان به این که ترانه نیز پیرو تغییر و تحولات مستقیم موسیقی است، به نظر می‌رسد احتیاج به گذشت زمان بیشتری باشد تا شاهد شکوفایی ترانه باشیم.

آنچنان که شاهد بوده‌ایم در دوره‌های مختلف تاریخی و در مقاطع مختلف، به‌خصوص در دوران مشروطه، ترانه، فقدان اندیشه‌های روشنفکری را پر کرده است. اهورا ایمان عضو شورای ترانه  که  10 سال را برای پر کردن فقدان اندیشه‌های فوق کافی نمی‌داند، می‌گوید: «از احیای جریان پاپ تاکنون ما فرصت زیادی نداشتیم تا بتوانیم در زمینه ترانه نمود داشته باشیم.

پیش از این 10سال نیز ترانه‌های خوبی از ترانه‌سراها شنیده نشد. آنچه که شنیده می‌شد، ترانه نبود، سرود بود.

اما در این 10 سال تعداد معدود و انگشت‌شماری از جوان‌ها توانستند کارهای قابل اعتنایی کنند و مابقی بیشتر سیاهی لشگرند تا  ترانه‌سرا.تعدادی از ترانه‌سرایان پیش از انقلاب نیز، کارهای گذشته خود را  ادامه می‌دادند.10سال کافی نبود تا در بحث ترانه در موسیقی پاپ به یک برآورد برسیم.

در تصنیف هم جز ساعد  باقری و قیصر امین‌پور واقعاً تصنیف سرای درخشانی در این دوره نداشتیم که کارشان نمود پیدا کند.حتی تصنیف کم‌کم روبه‌فراموشی رفت.»

اما در این میان عبدالجبار کاکایی، شاعر و عضو شورای ترانه وزارت ارشاد که خود یکی از قطب‌های ترانه امروز است، به شکل دیگری به این قضایا نگاه می‌کند.

او که دنیای شعر کلاسیک را تجربه کرده و با پشتوانه‌ای قوی بر ترانه پرداخته، ضمن این‌که دلایل متعددی را در این جریان مؤثر می‌داند، می‌گوید: «کلام بعداز احیای مجدد موسیقی در کشور، درخصوص به استخدام درآوردن کلام در موسیقی با مسامحه، شکل پررنگی به خود گرفت و عده‌ای وارد این عرصه شدند که الزامی برای رعایت شرایط و اقتضائات مربوطه نمی‌دیدند و در این امر، سهل‌انگاری می‌کردند.

این در حالی است که جدا شدن از سنت کلام بر روی موسیقی، در ایران به‌هیچ‌وجه امکان‌پذیر نیست، چرا که مردم ایران به شدت درگیر کلام موسیقی هستند.»

شاید علت این که نمی‌شود ترانه‌ را از موسیقی در ایران حذف کرد همین وابستگی عوام به کلام باشد. موسیقی ایرانی بیش از هر چیزی درگیر کلام است.

اما این کلام این روزها، خواسته‌ها و گرایش‌های درونی سراینده خود را بازگو می‌کند که چندان هم اطلاعاتی از پیرامون خود و نیز ترانه ندارد.

به گفته کاکایی «این روزها همه چیز براساس تقلید پیش می‌رود. از خود موسیقی گرفته تا ریتم و ملودی‌ها و... همه و همه به نوعی، از تقلید پیروی می‌کنند.»

با این تفاسیر مغلوب شدن هنر در برابر صنعت شرایطی را فراهم آورده که با مختصر دانش و اطلاعات ادبی، متأ‌سفانه یک سری افراد بی‌تسلط به ادبیات و شعر، به امر ترانه بپردازند و متأسفانه‌تر، که ترانه‌های بسیار بی‌سر و ته  و نامفهومی می‌سازند  و تحویل جامعه می‌دهند.

در این میان بی‌سوادان بیشتر از بقیه سود برده‌اند چرا که با کپی دست چندم از ترانه‌های بزرگان، برای خود شهرت سرقت‌ شده‌ای دست و پا کرده‌اند. نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است محدودیت‌هایی است که برای خلق ترانه وجود دارد.

کاکایی ترانه‌سرای «کبوتر»خاطرنشان می‌کند که«در عاشقانه سرودن این موانع عامل مهمی در خلاقیت می‌شود. دلیل دیگر رفتن موسیقی به سمت ساز، صوت و صدا و دور شدن از مفهوم است.

ضمن این که به دلیل حضور مستقیم تکنولوژی و صنعت، سرعت در همه هنرها نمود پیدا کرده است. این شرایط دگرگون شده کمک می‌کند تا از مفهوم فاصله گرفته شود و مجالی که کلام بتواند تأثیر بگذارد دیگر وجود ندارد.»به هر حال سهل‌انگاری در خلق ترانه، موجب بروز صدمه‌های بسیاری در امر موسیقی می‌شود.

هنرمند دیروز از دل و جان روی یک قطعه ادبیکار می‌کرد، در حالی که امروزه برای یک ترانه و ساخت آن، به شکل کنونی نیازی به مایه گذاشتن از جان و دل ندارد،چرا که ترانه امروز به شکلی کاملاً مستقیم تأثیر گرفته از چرخه اقتصادی در جامعه است.

کد خبر 34006

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز